نیمه شب نوشت
نیمه شب نوشت

نیمه شب نوشت

آقا و خانم بزرگتر

شدیدن به یک نظریه -حالا اثبات شده یا نشده- اعتقاد پیدا کردم که آدمها در سنین کم مثلا 5-6 سالگی بهانه گیر و نق نقو و پر از رفتارهای عجیبند که پدر و مادها و فامیلها خیلی ازین رفتارها خوششون میاد و ازونطرف یعنی سن بالا میره یعنی بالای شصت باز هم همون رفتارهای عجیب و غریب ظهور پیدا می کنه. بهانه گیر میشن‏ مشکلات شخصی رو به بقیه انتقال میدن‏ غر میزنن یه چیزی رو بخوان ده بار تکرارش می کنن. تو خیلی ها ازین رفتارها دیدم. پیش خودم حدس میزنم آدمیزاد تا بچه ست این رفتارهاش برای اینه که اون چیزایی که میخواد رو بدست بیاره ولی اگه تو این همه سال به هدفهاش نرسیده باشه باز هم همون رفتارها حالا به شکلهای دیگه تکرار میشه. 

واقعا درک کردن‏ ، بیان کردن و اینکه چطوری برخورد کنم با این معضل سواله برام. اینکه به بعضی ها باید گفت شما قبل از برخورد با بقیه از خودتون یه دفترچه راهنما بدید بی راه نیست. این مشکل رو برای یه دوستی تعریف می کردم و اون فقط یه جمله گفت. گفت ببین دور و برت کی رفتارش صد در صد بدون مشکله که همچین توقعی داشته باشی. حتی خودت! هیچی نگفتم. چیزی نمیشه گفت. سعی می کنم سنم که بالا رفت برا اونایی که نمیشناسمشون دفترچه راهنمای خودمو تهیه کنم.

...

بعد چند هفته درگیری با کارهای همیشگی نصف شبی الان و بی خوابی باعث شد بتونم بیام. همیشه برام سوال بود مردم چطوری وقت نمیکنن حداقل بیان کامنت جواب بدن الان طوری شده که وقت نمیشه مرورگر رو باز کنم. ازونجایی که نتیجه این همه دویدن چیزی نیست ، نه پولی جمع میشه با این وضعیت اقتصادی نه لذتی داره کار کردن اضافه تر پس به عقب برمی گردم جایی که حداقل نیمه شبهاش مال خودم بود...