دارم به این فکر میکنم که چرا حس الان نصف شبی رو نمیشه وسط شهر مثلا توی ترافیک و هم همه ی آدمها با خودم داشته باشم. همین الان، الان که وسط مزرعه گندم زرد ایستادم و تا دورتر تا هر جایی که چشم ببینه رو میشه دید. سوال خودمم هست. نصف شبی خل شدم؟ احتمالا فردا که روی یال کوه حرکت میکنم و به دشت بالای کوه برسم جوابم همینه، آره خل شده بودی. ولی این سوال باقی میمونه که چرا نمیشه حسهای خوب رو تو موقعیتهای دیگه بدست آورد. مثل آدمهایی که خواب راحت دارند نه اینی که ساعت دو شب تو مزرعه گندم خارج از روستا رها شده.
نمیخوای خب
وگرنه رفیق من مدرکش رو که گرفت
رفته بالای کوه و دامداری میکنه!
البهت قبول دارم
کار هرکس نیست که از دانشگاه دولتی معتبر مدرک بگیره و به چنین زندکی ای رو بیاره
باور کن میخوام ولی همون دامداری که میگی میدونی چقدر سرمایه میخواد الان؟ انگار شرایط طوریه که رو موج نمیتونم داریم زندگی می کنیم
سوال اساسی تر اینه شما وسط مزرعه گندم مردم چو میکردی؟
به اینش فکر نکرده بودم .
برنگزد به شهر خب
همونجا بمون اگه خوشت میاد
اینترنت هم که داری :))
آقا اصلا بحث نت و اینترنت نیست. بحث سر اینکه ازش نون و آب در نمیاد. کاش میشد مثه قدیما دغدغه اینا رو نداشت و میرفتی توی کوه زندگی میکردی اصلا
همه این احساسها هم نصف شبی جمع میشه و تبدیل میشه به نوشته شما!
آره والا