نیمه شب نوشت
نیمه شب نوشت

نیمه شب نوشت

رژه های نیمه شبی

پنکه بالای سرم صدای ممتدی علاوه بر صدای خودش تولید می کنه پنجره رو به خیابان هم بازه، موسیقی آرامی هم در حال پخش. الان که متوجه وضعیتم شدم میبینم چقدر فرق کردم نسبت به گذشته. قبلاً تحمل صدای خیابان با  وجود بسته بودن پنجره و همین صدای ممتد پنکه سقفی محال بود، موسیقی هم اگر صدای بیس بالایی داشت گوش دادنش غیرممکن می شد. حالا چرا اینطور شدم؟ دوستی می گفت الان به نسبت سال گذشته کاملتر شدی. رفتارت پخته تر شده.

دنبال دلیل برای اینهایی که چند خط بالاتر اتفاق افتاده می گردم. خوبه یا بد؟

توی سه سال گذشته فشار ذهنی زیادی داشتم. خیلی وقتها منفعلانه و خیلی اوقات پرخاشگرانه رفتار کردم. این رفتار در دفاع از خودم بوده. حالا تو چه موقعیتی؟ به همین هم دارم فکر می کنم. آهان. جاهایی که شدیداً رفتارم نقد می شده و تحمل حرفهایی که به نظرم خلاف واقع می آمده سر خم نکردم. عوضش با خودخوری و اعصاب خوردی _این اصطلاح بار منفی سنگینی داره- باعث ناراحتی چند روزه خودم می شدم. الان به نظرم این فشار های کمتر شده.روابطم با کسایی که جز برنامه روزمره بودن تقریبا قطع شده.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد