نیمه شب نوشت
نیمه شب نوشت

نیمه شب نوشت

کفشنده

اصلا منطق آدمها تو شرایط مختلف قابل درک نیست بعضی اوقات. ساعت سه و نیم صبح دارم به این فکر می کنم چرا برای کفش دزدی که کفشهای دزدی از خونه ها رو میاره در مغازه های اینجا و به مغازه دارها می فروشه لقب کفشنده دادن؟‌یعنی ادای احترام میشه بهش؟ اولین بارکه این اصطلاح رو شنیدم گفتم کفشنده یعنی چی؟ یکی از مغازه دارها گفت یعنی این میره از خونه های بالای شهر توی آپارتمانها و مجتمع ها کفش می دزده و میاره می فروشه. گفتم یعنی همون کفش دزده؟ مغازه دار یه طوری نگاه کرد که انگار به فک و فامیلش ناسزا گفتم و در ادامه فرمود که این بنده خدا گفته فقط از جاهای بالای شهر کفش جمع می کنه نه از پایین شهر. سوالم این بود که چون بالای شهر کفش های بهتری می پوشند؟ باز یه نگاه عاقل اندر دیوانه به من انداخت و گفت نه چون اعتقاد داره بالا شهریها پولدارند و طوریشون نمیشه اگه یه جفت کفش نداشته باشند ولی آدمهای پایین شهر همین یه جفت کفش رو دارند و اگه همین هم ازشون گرفته بشه چیزی ندارند و از همه مهمتر اینکه آه این آدمها خیلی می گیره. (اشکم دراومد!) . خداروشکر هنوز اعتقادات هست تو وجود خیلی ها! خلاصه رابین هود زنده هم داریم اینجا که از پولدارها می گیره و به فقرا نمیده بلکه می فروشه. آخر کاری هم معلوم شد کفش های مغازه دارهایی که درآمد سه روزشون به اندازه درآمد یک ماه یه کارگره رو هم همین آقای کفشنده تامین می کنه.

بارون

تا به حال ما مردم اینور خطه شمال تا این اندازه منتظر باریدن باران نبودیم. اینور خطه شمال منظور دست  راست و سمت شرق میشه و به اندازه گیلان و مازندران از نظر اهالی مرکز و وسط کشور شمال به حساب نمیاد ولی تا این اندازه اینجا اینقدر خشک نبوده .درسته که تابستان و فصل گرمه ولی توی همین تابستان هم همیشه باران داشتیم و خیلی دور نیست که طوری باران میومد که سیل راه میفتاد روستاهای پایین دست شهر . دو روزه هوا ابریه ولی دریغ از یه قطره باران. چی شده و چیکار کردیم سوال کردن نداره و جوابش هم معلوم. 

یاد دیالوگ فیلم راننده تاکسی افتادم. یه روزی بارون میاد و همه کثیفی های شهر رو با خودش میبره... 

- شجریان - بارون 



واکسن

بچه بودم. قبل از کلاس اول. شاید همین روزها. یادم نیست ولی قرار بود یه سری واکسن قبل از مدرسه به ما دهه شصتی های بدبخت بزنن. الانم هست انگار. از کسی نپرسیدم. ولی برای من که برای سرماخوردگی و آنفولانزا حاضر بودم از تب چهل و خورده ای درجه بمیرم و آمپول دگزا و ویتامین و پنی سیلین نزنم این مورد تو کَتَم نمی رفت که یعنی چی می خواین آمپول بزنین. خلاصه که پدر من رو برد جلوی مرکزی که تزریق می کردن و نوبت من شد. در کسری از ثانیه وقتی دیدم نه بابام هست و کسی مراقبم فرار کردم. زدم بیرون از اونجا. یعنی طوری میدوییدم انگاری قراره اینها منو بکشن. شاید صد متر دور شده بودم که متاسفانه اینها منو گرفتن و به زور و در حالیکه مثل ابر بهار گریه می کردم بردن داخل و واکسن ها رو زدن. 

حالا حکایت الان شده. یکی زنگ زده که فلانی بیا تو رو قاطی معلم ها جا بریم برو واکسن بزن. گفتم نه فعلا درگیرم. کار دارم. بنده خدا کلی اصرار کرد و من نرفتم در صورتی که نمی دونست کلا به سرنگ جماعت حالا پنی سیلین و ب کمپلکس باشه تا واکسن کرونا فوبیا دارم و ترس می گیره همه وجودم رو و البته برادرزاده نه سالم همیشه مثل آدم بزرگ موقعی که مریض میشه میره روی تخت درمانگاه شلوارشو میکشه پایین و میگه خانوم پرستار بیا آمپول بزن. احتمالا به داییش رفته و من میتونم فقط به عمه نداشته ش تو این مورد بد و بیراه بگم :) 

مهاجرت

منشی شیک و پیک در رو باز می کنه. روی صندلی میشینم و منتظر میمونم . یه دختر اونطرف تر نشسته و اون هم منتظره. خانم منشی شیک و پیک یه فرم و زیردستی میاره .بهش میگم خودکار دارم. به اون دختر هم یه فرم میده. نام، نام خانوادگی، تاریخ تولد، میزان تسلط بر زبان های خارجه، کشوری که قصد دارید مهاجرت کنید و ... به جز کشور مورد نظر همه رو پر می کنم. بعد چند دقیقه انتظار خانم منشی میگه بفرمایید داخل. آقایی که ماسک نزده تشریفات حال و احوالپرسی رو به جا میاره. 

بعد یه مقدمه متوجه میشم از نظر ایشون من به خیلی از کشورها میتونم مهاجرت کنم و پذیرفته بشم چیزی که از نظر خودم خیلی منطقی نیست. استرالیا و کانادا از رشته شما پذیرش دارند و مهندس زیاد میخوان. کدوم راحت تره؟ استرالیا راحت تره. اونجا مهندس زیاد میخوان و هزینه های زندگی پایینتره و البته اگه درخواست برای شهرهای کوچیکش باشه امکان پذیرفته شدن بیشتره. خیلیم عالی! خب چی لازمه؟ هزینه هاش و زبان. زبانم زیاد خوب نیست. با گفتن این جمله انگار که منتظر این لحظه باشه به خانم منشی زنگ میزنه و میگه آقای فلانی رو بگو بیاد. آقای فلانی در کسری از دقیقه وارد میشه. ماسک زده و نمیشه از روی قیافه ش چیزی رو تشخیص داد. آقای مشاور میفرمایند که ایشان مترجم ریاست جمهوری بودند و آقای فلانی لطفا یه تست از ایشون بگیرید. آقای فلانی با سرعتی مثال زدنی هفت هشت ده جمله رگباری به سمت من شلیک می کنند بدون اینکه حتی کلمه ای از حرفهاش رو متوجه بشم. درخواست کردم دوباره تکرار بفرمایند. این بار اما انگاری زدم روی دکمه سرعت و حتی نفهمیدم کی جمله شو تموم کرد. خب من رفوضه و تجدید شدم. آقای فلانی رو به آقای مشاور کردند و فرمودند ایشون خیلی ضعیفه. بله خودم هم می دونستم. سر و کار ما با زبان خارجه در حد چند کلمه لاتین داخل گوشی و منوی استارت ویندوز برای Shut Down و  Sleep  کردن Windows  بوده. 

خب حالا که این دو مبارز یه ضعیف رو گوشه رینگ گیر آوردن شروع به حمله می کنند. شما زبانتون خیلی ضعیفه و باید آیلتس 6.5 تا 8 داشته باشید برای پذیرش. خب چقدر طول می کشه آقای مشاور؟ اگه الان با آقای فلانی شروع کنید حدود شیش تا هشت ماه حداقل. و بحث شیرین آخر. چقدر هزینه داره این پروسه مهاجرت؟ آقای مشاور دستی به چونه ش می کشه و توی ذهنش ماشین حساب میزنه. خب با کارهای کنسولی و زبان و هزینه های ما و البته خرج دو ماه اونجا برای اینکه کارهاتون راست و ریس بشه حدود 450 تا 500 میلیون. تنها کلمه انگلیسی که تو این موارد برای محاوره کاربرد داره به کار می برم. اوکی! من خدمتتون تماس می گیرم. برای اینکه به نظر بیاد چقدر علاقه مند به روی گلشون هستم با خنده میگم کارت اینجا رو به من ندادن. میشه شماره اینجا رو داشته باشم تا سوالی داشتم تماس بگیرم؟ بله البته روی میز خانم منشی هست. تاکید دوباره به اون کلمه انگلیسی. اوکی! مرسی (این یکی فرانسوی بود). 

به اصرار برادر کوچیکترم رفتم. از نظر اون که خیلی راحته رفتن. بماند که در حد همین چهار کلمه من هم زبانم نمیدونه. میگه میخوام برم نروژ. تو ذهنم سرما و شفق قطبی و اوله گونار سولسشر مربی منچستر یونایتد میاد و اینکه میگن شیش ماهش شبه که اینطور نیست واقعا. حالا بحث هزینه هاش جدا ولی کجا برم وقتی با اینکه تو این سی و چند سال به چیزهایی که اینجا میخواستم نرسیدم اونجا آیا بهش میرسم؟ تو ذهنم چند محاسبه سنگین در حال انجامه. برم اونجا راحت کار پیدا میشه؟ کجا زندگی کنم؟ چطور یه جایی رو پیدا کنم؟ خانواده رو چه کنم؟ پدر و مادری که خیلی مشکلات دارند. اونجا باید از صفر شروع کنم؟ میشه راحت برگشت؟ بهترین گزینه همونه. پاک کردن صورت مسئله...



- Various Artists - All I Ask Of You