نیمه شب نوشت
نیمه شب نوشت

نیمه شب نوشت

حس نصف شبی ۲

راستش قرار بود جمعه هفته پیش بالای یال کوه به این فکر کنم که حس خوب و آرامش  رو میشه تو اون شرایط داشت. خب جواب سوال منفی بود، وقتی به بالای اون دشت رسیدم و منظره پاییزی کوهستان رو دیدم متوجه شدم هنوز به آرامش در هر شرایطی نرسیدم. هفت و نیم کیلومتر کوهنوردی بعد از مدتها تمرین نداشتن این حس رو از آدم میگیره. ولی الان که یک هفته گذشته و منظره پرتگاه و کوهستان و دشت رو به خاطرم میارم چرا فکر میکنم آرامش همونجا بوده؟ فرمولش زیاد سخت نبود. باید میموندم. سرد بود، خطرناک بود ولی هر چیزی هزینه ای داره، باید میموندم و بعد خستگی به خودم اجازه پیدا کردن "آرامش" رو می دادم. کاش این دفعه بشه. ولی جواب منفی بود، نصف شبی خل نشده بودم، اون "آرامش " وجود داره.