نیمه شب نوشت
نیمه شب نوشت

نیمه شب نوشت

تنهایی نیمه شب



انواع و اقسام تنها شدن هر کدام سختی خودشان را دارند. از عاشقی که معشوقش تنهایش گذاشته، مسافری که اتوبوسش سوارش نکرده، رهگذری که منتظر دوستی برای طی کردن مسیری بوده و تنها باید برود، بچه گربه ای که مادرش تنها در شهر رهایش کرده و خیلی تنهایی دیگر. اما اگر تنهایی و دردی که حاصل این تنهاییست با انتظار همراه بشود تحملش خارج از قاعده و قانون این دنیاست. عاشقی که معشوقش تنهایش گذاشته درد بزرگی دارد اما اگر امید به برگشتش داشته باشد دیگر درد نیست. سختتر از رنجی ست که هر لحظه با تنهاییش می برد. مادری که فرزندش را تنها گذاشته و راهی دنیایی دیگر شده تنهایی فرزندش و رنجی که انتظار دیدنش را طلب می کند را فرزندش چطور تحمل می کند.   

وقتی کلمات هم مدتهاست تو را تنها گذاشته باشند و نتوانی چهار خط حرف دلت را بزنی  حتی انتظار به روزهای خوب هم شادت نمی کند. نیمه شب من غمگین است. حرف دلش سالهادردلش پوسیده.گفتنش برای خودش ناممکن است چه رسدبه درک کردنش برای بقیه




































نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد