ساعت از دو صبح گذشته. حالا تعداد کسانیکه بیدارند را می شود سرشماری کرد. زیاد نیستند . به تجربه فهمیده ام آدمهایی که از ساعت دو به آن طرف بیداری می کشند دردهای عمیقی دارند. نه اینکه همیشه حق با آنها باشد اما دارند تاوان پس می دهند. نه اینکه حتما اشتباهی کرده باشند ،برای بعضی هایشان زندگی راه این موقع بیدار ماندن را برایشان انتخاب کرده. آنهایی که اشتباه کرده اند بیدار ماندن این موقع شب عوارض بدی دارد. مرضی به سراغشان می آید به نام فکرخوره. به این فکر می کنند که چرا در گذشته طور دیگری زندگیشان را پیش نبرده اند. آنقدر فکر می کنند که فکر مثل کرمی تمام سرشان را می خورد. قدرت تصمیم گیری ازشان گرفته می شود و بعد از مدتی به جای فکر فقط وفقط توهم دارند. اما قصه آنهایی که زندگی برایشان تصمیم گرفته و اشتباهی نکرده اند نیمه شبها سختتر می گذرد. نیمه شبهای این ساعت برایشان در یک کلمه خلاصه می شود. برزخ
اما من خوندم کم و بیش...
خوش به حال شما :)
بله. معمولا اونایی که هنر خوندن و میخونن شب زنده دارن...
هنر دوست دارم اما متاسفانه هنر نخوندم
شایدم رشته شون ایجاب میکنه که شب زنده دار باشن :دی
رشته درسی؟
شب البته ارامش عجیبی داره
باید خیلی قوی باشی که سمت دراگ نری...
دقیقا
پست قبلی جالب بود ولی طبق معمول برای من نوشتن نظر منکن نبود.
همیشه موفق باشی.
از کار جدیدت بگو
اه متنفرم از بی خوابیای یهویی
:(
امیدوارم یک اتفاق خوب بتونه جبران گذشته بشه
امیدوارم :)
《 شب بیداری باعث کوچک شدن مغز می شود ... 》
خود شما جزء کدوم دسته هستین ؟
متاسفانه 《 نادرست زندگی کردن 》 برای خیلی از ماها تبدیل به 《 عادت 》 شده
بعضیا هم مثل من شدن《 دشمن 》 خودشون
و دیگر 《 هیچ 》 ...
امیدوارم اگه احیانا مشکلی سر راهتونه [ که نباید باشه ] ، رفع بشه