بعد سه چهار هفته دویدن دنبال کار تو رشته تخصصی به این نتیجه رسیدم که کلاً باید قیدشو بزنم. کارگر ساده که صبح میاد و بعدازظهر ساعت سه میره حداقل حقوق اداره کار براش تعریف شده اما به شما یه لفظ مهندس می چسبونن و توقع کار در همون اندازه کارگر ساده رو دارند منتها با حقوق کمتر. اعتراض؟ نتیجه اعتراض میشه این که داریم شما رو بیمه می کنیم هزینه هم دارید برای شرکت.
توی یه بعدازظهر که با سردرد از خواب پاشدم به این نتیجه رسیدم که فرض کنم یه آدم دیپلمه هستم که تازه از خدمت برگشته و هیچ رشته و فنی یاد نداره. شاید اینطوری برچسب مهندس بودن رو بشه پاک کرد از سابقه م. فقط اینکه چطور کودک درونم رو برای یادگیری مطالب تازه باید بیدار کنم. سخته ولی باید بشه.
آآآآی گفتی:(
ولی باید جنگید... کم که بیاری انگار یک جایی در اعماق وجودت ناراضی میمونه ازت و همیشه حس سرکوفت رو داره آدم... من اینجورم... من الان تو اون حس سرکوفته ام به خودم:(
آره این حس تقلا هیچوقت تموم نمیشه
امیدوارم تصمیم درستی باشه هرچند هیچی تو این مملکت تضمین شده نیست :/
بهرحال موفق باشید ؛)
حقیقتا با فکر یک دیپلمه حقوقت بیشتره
وضعیت همگانیه. همه جا گویا همینه. سواد وسیله پیشرفت نیست تو این وضعیت
چقدر شبیه هم شدیم :))
منم دارم چیزای جدید یاد میگیرم
شاید بشه ازش پول در اورد
شاید هم نشه البته
ولی خب حداقل تلاشم رو کردم
مدرک کارشناسی دانشگاه گیلان رو که باید بذارم لای جرز دیوار...
خوبیش اینه که چند سالیه یه کاری هم دارم که یه منبع درامد بخور و نمیری ازش داشته باشم...
واقعا ارزش نداره از 6 صبح تا 6 غروب واسه چندرغاز خودمون رو درگیر حمالی شرکت ها کنیم
راهو اشتباه رفتیم و پس باید از اول شروع کنیم...
دقیقا همینه
ای گفتیییی
فقط پارتی لازمه و دستمال شیرازی
خب پول هم داشته باشی جواب میده. منتها در ابعاد کلانش
زبون ادم بند میاد واقعا :| :|
ایشالا توو هر زمینه و موقعیتی که پا میذارید موفق بشین
ممنون از شما :)